همراه با بازار همگام با تاریخ

ساختمان‌های #خیابان_جمهوری_اسلامی (#خیابان_نادر سابق) حکایت جالبی دارند. ساختمانهایی عموما قدیمی در #بافت_تاریخی که نیمه (طبقه) بالای‌شان ساختاری کهنه و فرسوده دارد و نیمه (طبقه) پایین‌شان بازسازی شده و محل کسب و کار بازاری‌ها و کسبه فروشنده و خدمت‌دهندگان بخش خوراک است. این عکسها را یک روز نسبتاً خلوت از این خیابان و این عمارت‌ها گرفتم. عموم معمولا توجهی به نیمه بالایی ندارند. زرق و برق و جذبه و کشش پایینی‌ها، بالایی‌ها را مهجور و غریب گذاشته است. به نظر می‌رسد اهتمامی هم در بازسازی آنها وجود ندارد. رنگ چرکمرده دیوارهای آجری، ستون‌های چوبی، تراسهای چوبی و تیرکهای سقف و شیشه‌های شکسته پنجره‌های چوبی، حکایت از آن دارد که گویا کسی به #بالاخانه کاری ندارد؛ چرا که حتی مختصر مرمتی برای تراسهای شکسته که عنقریب است روی سر پیاده‌ها آوار شود صورت نگرفته و بعید می‌دانم کاسبی حاضر باشد در محیط مرطوب #مازندران، با آن بارانهای گاه به گاه سیلاب گونه‌اش، سرمایه کسب و کارش را در چنین فضاهای بی چفت و بستی نگهداری کند. این میان آن عبارت "رستوران حاج علی آقا" که به خط #نستعلیق خردلی رنگ، نمای ساختمان را کامل گرفته بیشتر خودنمایی می‌کند. مقایسه این حجم #چلنیوم با ابعاد افرادی که در همان تصویر در حال عبورند خود گویاست. راستش برای این ساختمان عبارت "همراه با بازار، همگام با تاریخ" را در نظر گرفتم؛ مشابه طنز ظریفی که یک از دوستان در مواجه با گردشگر میانسالی با محاسن مرتب اما با تی‌شرت آستین کوتاه و شلوار جین، گفته بود: "همراه با مردم (اشاره به پوشش)، همگام با مسئولین (اشاره به چهره)". در هر حال همین که این عمارت‌های قدیمی، ولو با چنین همگامی غریبی سرپا هستند و جایشان را به پاساژ و مرکز خرید نداده‌اند هنوز جای شکر دارد.
پی‌نوشت: احتمالا فهمیده‌اید عکسها مربوط به چه زمانی است؛ بله تاسوعای سال ۱۴۰۳ و آن داربستهای سمت پیاده رو هم فقط در همان ایام برپا بود. اسم شهر را نگفتم؟ می‌سپارم به کنجکاوی و علاقمندی‌تان 😉
دیدگاه ها (۰)

وندالیسم یا!

ادبیات ناخودآگاه!

خورشید خانم و گل میخ ها در گلستان

سندروم درواقع

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط